عروسكم آيساعروسكم آيسا، تا این لحظه: 12 سال و 19 روز سن داره

آیسا,عروسک قشنگم

عکسهای 16 تا 17 ماهگی عروسک قشنگم

جیگر مامان تا لباس بیرونش رو میپوشه سریع میاد سراغ جاکفشی تا کفشاش رو در بیاره و بپوشه. همش میری سراغ کشوی لباسات و هر لباسی که بر میداری(چه بلوز و چه شلوار )میکنی پات. آیسا در حال لواشک خوردن عاشق نگاه کردن تبلیغات تلویزیون به خاطر اینکه تو آشپزخونه خیلی فضولی میکردی مجبور شدیم جلوی درش پشتی بذاریم. ...
25 شهريور 1392

17 ماهگی آیسا

دختر مامان 17 ماهگیت مبارک.ببخشید که چند روز با تاخیر اومدم آخه ویندوز عوض کرده بودیم و رو ویندوز جدید برنامه ی کم کردن حجم عکس نصب نمیشد و آخر با کلی مکافات نصبش کردیم. عسل مامان کلی بزرگ شده و کارهاش هم با نمک تر شده.هروقت من نماز میخونم تو هم چادر کوچولویی که عزیز برات دوخته رو میپوشی و نماز میخونی.در اون حالت مثل فرشته ها میشی و من انقدر بوست میکنم تا جیغت در بیاد. حرف زدنت هم خیلی بیشتر شده و کلی از کلمه ها رو میگی البته فقط من و بابایی میفهمیم که چی میگی.کلی دندون در آوردی فکر کنم 11 تا شده باشن.حدود ده روز پیش نی نی خاله مهناز به دنیا اومد.تو نی نی رو خیلی دوست داری(البته بیشتر از نی نی گهوارشو دوس داری)همش میرفتی کنار گهواره و نی نی...
25 شهريور 1392

عكسهاي 15 تا 16 ماهگي آيسا

  اولين نقاشي آيساي عزيزم تو اين عكس تو رو صندلي عقب ماشين خوابت برد.مامان فداي خوابيدنت بشم عزيزم. مدل هاي مختلف غذا خوردن عسلم: اي كاش يه كم از اين غذاها رو واقعي ميخوردي.حيف كه فقط باهاشون بازي ميكني.   ...
22 مرداد 1392

16 ماهگي عروسكم

دختر ناز نازي من 16 ماهگيت مبارك. عسل مامان ديگه حسابي بزرگ شدي و تنها دغدغه ي من براي تو غذا نخوردنت هست.اين ماه هم وزن اضافه نكرده بودي و دكتر بهت شربت اشتها داد.وقتي غذا برات ميارم كلي خوشحال ميشي و با اصرار ميخواي كه خودت بخوري اما همه ي غذا رو ميريزي و يه كوچولو بيشتر نميخوري.هر وقت هم كه خودم بهت غذا ميدم همه رو ميريزي بيرون و هيچي نميخوري. آخه من چيكار كنم؟؟؟ كلي بازيگوش شدي و بازيهات خيلي بزرگونه شده.عاشق عروسكهات هستي و بهشون ميگي ني ني بغلشون ميكني لالاشون ميكني بهشون شير ميدي همه ي خوردني هات رو تو دهنشون ميكني و ...توپ هم خيلي دوست داري و هر وقت توپ ميبيني كلي ذوق ميكني و ما مجبور ميشيم برات بخريمش. اينم چند تا عكس از ...
20 مرداد 1392

15 ماهگي آيساي عزيزم

فرشته كوچولوي مامان 15 ماهه كه زميني شدي و اومدي كه دل مامان و بابا رو شاد كني.عزيز دلم چه زود 15ماه از روز به دنيا اومدنت گذشت و تو چه زود داري بزرگ ميشي.اين روزا انقدر ناز و شيرين شدي كه حد نداره و همه عاشقت هستن. عسل مامان حالا ديگه راحت راه ميري و وقتي بغلت ميكنيم ناراحت ميشي .هنوزم عاشق كفش پوشيدني و تو خونه هم همش دمپايي پات هست و به دمپايي هات هم ميگي كفش. الان چند هفته هست كه وقتي پي پي ميكني مياي و ميگي بي بي.البته بعد از تموم شدن كارت اما خب خيلي خوبه كه همين رو هم ياد گرفتي.پله پله ياد ميگيري. مسواك زدن رو هم دوست داري و من مسواكت رو دست خودت ميدم و تو هم تو دهنت ميكشي و هر از گاهي به دندونات هم ميخوره. همچنان...
21 تير 1392

ني ني شكمو

سلام به دوستان عزيزم: آيسا عروسك مامان هم تو مسابقه ي ني ني شكمو شركت كرده اگه ميشه بي زحمت بهش راي بديد تا آيسا هم برنده بشه.كد آيسا جون 155 هست و شماره پيامكي مسابقه 20008080200 خاله هاي عزيز راي يادتون نره.بوووووووووووووس ...
6 تير 1392

مروري بر عكسهاي 13 تا 14 ماهگي گلم

دختر گلم تو عاشق استخون خوردني.بخور نوش جاااااااااااان. انواع بازي ها رو هم بلدي مثل:لي لي حوضك-كلاغ پر-اتل متل.قربون عسلم برم عزيز مامان يه مدت عادت كرده بودي كه خودت بري تو روروك و وقتي گير مي افتادي شروع ميكردي به لوسانه گريه كردن و وقتي من نجاتت ميدادم دوباره هم ميرفتي تو روروك.اي شيطون بلا فدااااااااي ژست گرفتنت بشم من جيگر مامان سرسره بازي خيلي دوست داري و خيلي هم نترس هستي و سريع خودت رو ول ميكني پايين رانندگي هم كه ديگه نگوو نپرس.تا بابايي از ماشين پياده ميشه سريع ميپري سر جاش و قام قام ميكني. اينجا هم براي اولين بار موهات رو از پشت بستم.واااااااااي كه چه ناز شده بودي عسل مامان ...
24 خرداد 1392

14 ماهگي آيسا

آيساي نازم 14 ماهگيت مبارك.عسل مامان تو خيلي شيرين شدي و ماماني دوست دارم بخورمت كارهات خيلي بزرگونه شده و همش ميخواي خودت كارهات رو انجام بدي.دوست داري خودت غذا بخوري و وقتي خودم غذا تو دهنت ميكنم لجت ميگيره و از تو دهنت درش مياري و مجددا خودت ميخوريش.از روز 10خرداد راه رفتنت صورت جدي تري به خودش گرفته و از اين طرف به اون طرف ميري اما هر وقت حوصله نداري هركاري كنم راه نميري.اگه عجله داشته باشي سريع ميشيني و چهار دست و پا به سمت هدفت ميري اما اگه عجله نداشته باشي آروم تاتي تاتي ميكني و ميري.عاشق كفش و دمپاييت هستي و وقتي ميخوام از پات درش بيارم جيغ ميزني يا گريه ميكني.غذا خوردنت همچنان بد هست و با غذا فقط بازي ميكني وچند قاشق بيشتر نميخوري ...
21 خرداد 1392