خانم شدن دختر مامانی
عسل مامان مدتهاست که وبت آپدیت نشده آخه تو نمیذاری.به محض روشن کردن کامپیوتر فوری تو میای رو صندلی میشینی و به من اجازه ی دست زدن به کامپیوتر رو نمیدی.مدتیه که دچار توهم شدی که همه چیز مال خودته و میگی مال خودمه.از وسایل داخل خونه بگیر تا وسایل خونه های دیگه و مغازه ها و بچه های دیگه و ...
آیسای عزیزم بهتره از خانم شدنت بگم که بعد از 2سالگی از زمین تا آسمون فرق کردی و یه دفعه خیلی بزرگ شدی.دیگه کاملا پوشک رو گذاشتیم کنار چون دختر ناز مامانی مبره دستشویی و کارش رو میکنه.پستونک رو هم گذاشتی کنار.آخه من سر پستونکت رو با قیچی بریدم و وقتی موقع خواب سراغش رو گرفتی بهت دادمش و تو با تعجب بهش نگاه کردی و گفتی که خراب شده.تو دهنت کردی و دیدی که قابل خوردن نیست.دیگه هر وقت میخواستی بخوابی و میگفتی پسی میخوام میگفتم مگه خراب نشده تو هم تایید میکردی و بی خیالش میشدی.به همین راحتی بعد از چند روز بی خیالش شدی.شیر خشک هم دقیقا تا 2 سالگی بهت دادم و الان فقط شیر پاستوریزه میخوری روزی 3بار البته تو شیشه.چند بار سعی کردم شیشه رو هم ازت بگیرم اما دیدم تو لیوان درست شیر نمیخوری و ترک شیشه مساوی با ترک شیر هست پس بی خیال شدم.از حرف زدنت بگم که بعد از 2 سالگی واقعا مثل معجزه هست خیلی راحت حرف میزنی و جمله میگی با لهجه ی شیرین منحصر به فردت.جمله های بزرگونه میگی جوری که من دلم ضعف میره از حرف زدنت.
وابستگیت به من خیلی زیاد شده و همش بغلم میکنی و میگی مامان دوست دارم.البته شیطنت هات هم خیلی زیاد شده و دست بزن هم خیلی داری و هر کسی خلاف میلت رفتار کنه فوری میزنیش و میگی دختر بد(چه دختر باشه و چه پسر) یا میگی بچه ی بد
غذا خوردنت هم بگیر نگیر داره بعضی وقتا خوبه و گاهی افتضاحاما عاشق تنقلات هستی مثل پفک-چیپس-لواشک-ژله و...
چند روز تعطیلیه 14 و 15 و 16 خرداد رفتیم کنگان خونه ی خاله مستانه.تو هم که عاشق آب بازی هستی همش میگفتی دریا.
خیلی عکسی ازت ندارم اما یه چند تایی هست که واست میذارم عروسکم: